حسنا ساداتحسنا سادات، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

گلآب

خاطره ی زمستان

بالاخره زمستون امسال هم داره تموم میشه   و ما را با یه عالمه خاطره ترک میکنه   خاطره ی روزهای برفی   خاطره ی شبهای بلندش و رونق شب نشینی ها   خاطره ی لباس های گرم وکلاف های رنگی و تب بافتنی    خاطره ی یه عالم جستجوی اینترنتی برای گل بافتنی و پاپوش و لباس نوزادی برای نی نی آینده ی خواهرجانم   خاطره ی سنگینتر شدن دخترک به خاطر آنهمه لباس و سختتر شدن بغل کردنش موقع پیاده روی   خاطره ی صبح هایی که  با چک کردن دمای بدن دخترک شروع می شد که نکنه دوباره سرماخورده باشه   خاطره ی کرسی خونه ی پدرجون دخترک   خاطره ی محرم زمستانی امسال و مسجد امام صادق(ع) و بازیگوش...
29 اسفند 1392

سفرنامه مشهد

خدا رو شکر اولین سفرمشهد ما همراه حسناسادات به خوبی سپری شد باز مثل همیشه امام رضا(ع) به بهترین شکل مهمون نوازی کردن و باعث شد سفری به یادماندنی برامون بشه.     حسناسادات خیلی همراهیمون کرد،چه رفتنه و چه برگشتنه تمام مدت توی هواپیما خوابید،چون زیر دوسال بود صندلی نداشت و روی پای من نشسته بود با اون تحرکش اگه نمی خوابید کلی هر سه مون اذیت می شدیم.   یکی از مزایای این سفر این بود که نود و نه درصد هم سفریهامون(در هواپیما و هتل) مثل ما بچه کوچیک داشتن،از نوزاد دو سه ماهه تابچه سه چهار ساله،به خاطر همین همدیگه رو خیلی درک می کردیم و ترس و دلهره نداشتیم که بچه مون گریه و بدعنقی کنه بقیه غر بزنند و ناراحت بشن،تازه یه دو ق...
27 اسفند 1392

زائر

انگار واقعا طلبیده شدم برای پابوس ایندفعه واقعا مشتاق زیارت هستم امیدوارم خدا معرفتش رو بهمون عطا کنه و دست خالی از این سفر برنگردیم فردا ظهر من و آقاسید و حسناسادات راهی سفر سه روزه مشهدیم، گرچه هوا از امروز بارونی شد و سردتر! اما ناراحت نیستم چون خود آقاامام رضا(ع) تو این روزها ما رو طلبیدند. نائب الزیاره همه هستم انشالله و برای همتون دعا خواهم کرد   این شعر هم وصف حال ما شد انگار: کنار سفره که بودیم حرف مشهد شـد  وزید بوی خراسان و ناگـهان رد شد  دوباره یـاد غریب آشـنا و شـوق حرم  و سیل اشک که پشت پلکها سد شد  و دخترم که به دل حسرت زیارت داشت  درست هم نظر مرتضـی و احمـد شد ...
20 اسفند 1392

سیب گلاب

  متن آهنگ در حال حاضر وبلاگ: کی میگه بین دو تا نی ، یکیشون شکر نداره نه عزیزم برا بابا دختر و پسر نداره   دخترا سیب گلابند ، مثل برفند ، مثل آبند برف جاده گل و خاکه ، آب چشمه اما پاکه دخترا شاخه نباتند ، چشمه ی آب حیاتند   اجر حافظ که میگن شمس حقه ، شاخه نباته چشمه ی آب حیات تو کوچه نیست ، تو ظلماته   ظلمات طرح یه پرده ست مثل پرچین ، مثل نرده ست آب که بی پرده میشه ، دریای شوره آب روشن توی چشمه ست ، توی یک تنگ بلوره   یه روزی یکی میاد که مرکبش اسب سپیده رو لباش سرخی شرمه ، تو چشاش برق امیده زین اسبش نقره کوبه چکمه هاش رنگ غروبه ساده و سبک عنونه ، سر گرونه عاشق دختر شاه پ...
18 اسفند 1392

استراتژی!!!!

در مقابل کار بدی که حسناسادات انجام میده وقتی اخمش می کنم، یه خط میفته وسط ابروهام. بلافاصله میاد و همونجا رو یه بوس سفت میکنه و اینقدر ادامه میده که با خنده ام اون خط از بین بره!   برای یاد دادن اجزاء صورتش اول اسمش رو میگفتم بعد بوس میکردم،اینجوری که اول می گفتم پیشونی بعد همونجا رو بوس می کردم،بعد مثلا ابرو،چشم و .... حالا بعد چند ماه از این ماجرا،وقتی که دعواش میکنم و دادمیزنم سرش و خیلی قضیه جدی باشه  یکدفعه میاد به معنی واقعی نقطه به نقطه ی صورتمو بوس می کنه،همونکاری که من با خودش می کردم: وسط ابرو، پیشانی، ابروها، چشمها، لپ ها، لب، بینی، دو گوش، مو، چانه   بابائیش:حسنا بابا پس من چی؟!من داره حسودیم میشه ...
15 اسفند 1392

دخترووونه

به دلایلی چند روز پیش جای تلفن عوض شد و آمد روی میز توالت اتاق خواب!   و فرصتی پیش آمد برای دخترکمان برای واکاوی کشوهای میز من در زمان مکالمه ام با تلفن!   ناگهان برق عجیبی در چشمانش درخشید و از شدت ذوق میگفت :واااهاااای   یک عدد لاک قررررررمز از میان آنهمه وسیله پیدا کرده بود، جالب بود که کاربردش را هم میدانست.   لذت عجیبی است گرفتن انگشتان کوچکش برای لاک زدن، بیشتر از او من ذوق می کنم با دخترداشتنم!   نمی دانید چه لذتی دارد دیدن کارهای دخترانه ایش!   و ژست بعد از انجامشان که به همه نشان میدهد و انتظار به به و چه چه تغییر جدیدش! را دارد و یا انتظار دارد اگر خودش نشان نداد همه این تغییر...
12 اسفند 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلآب می باشد